از ما هم که فقط نزدیک ۳۰روز توی پاریس برای خودمان گشته و تا حدودی تلاش کردیم مثل بقیه مردم زندگی و نه فقط گردشگری کنیم، توقع نداشته باشید بدانیم ۵درصد باقیمانده مردم فرانسه چه دین و مرامی دارند! سرزدن به کلیساهای مختلف پاریس را هم بگذارید به حساب اهداف گردشگرانه، نه به حساب کنجکاوی دینجویانه یا تقریب و تبعید ادیان!
بیدینی و دینداری
اصولاً کار سفرنامهای به این اندازه مختصر، جیبی و بلکه «امپیتری»، نقد و بررسی بیدینی یا با دینی مردم پاریس نیست. اگر بخواهیم امیدوار باشیم که شما همین جای مطلب، سفرنامهخوانی را رها نمیکنید و سراغ کار دیگری نمیروید، فقط میتوانیم به آمار و ارقام خود غربیها در باب سکولاریسم، کمرنگ و یا غیب شدن آداب و مناسک دینی در زندگی مردم اروپا، نقش مدرنیته در این ماجرا و حرفهایی از این قبیل اشاره کنیم. مشاهدههای ۳۰روزه ما هم در خیابانها، توی اتوبوس و مترو، فروشگاهها، پارکها و حتی کلیساها و تلاش برای یافتن نشانههای آشکار از آداب دینی و دینداری، آن جور که خودمان میشناسیم، به جای چندانی نرسید.
البته بخشی از این ناکامی لابد به دلیل ناکارآمدی حواس پنجگانه ما و سوژههای فراوانی است که حواس آدم را از دین و دینداری و زندگی و این جور چیزها پرت میکنند به چیزهای دیگر... فکر بیراه نکنید لطفاً! به جایش فرض کنید با اهل و عیال توی قطارشهری نشستهاید و غرق افکار گردشگرانه خودتان برای بازدید از کلیساهای معروف پاریس هستید. قطار که در ایستگاه میایستد، یکباره بانوی رشیده فرانسوی که با وجود جمالات کافی، فاقد هرگونه کمالات، رفتار و پوشش دیندارانه است با یک رأس سگ بلندبالا که اندازه و هیکلش از کمر صاحبش عبور کرده و تا نزدیک شانههایش میرسد، از در میآید تو! شما نفستان بند میآید و عیال هم که نسبت به سگ، گربه، جوجه و جمیع جنبندگان ریز و درشت، فوبیا دارد، تا مرز سکته زدن پیش میرود. خب... آن وقت هوش و حتی حواس شش و هفتگانهتان هم از کار میافتد و اصلاً نمیتوانید به درصد دینداری یا نداری مردم پاریس و نمود آن در رفتارهای روزمرهشان فکر کنید. اصلاً همه چیزتان به هم میریزد. نمونهاش اینکه خود ما چند خط بالاتر فراموش کردیم واحد شمارش سگ، قلاده است نه رأس!
گناهان احتمالی
با اینکه پژوهشها نشان داده بیشتر افراد مسیحی در کشورهای اروپای غربی، خود را مقید به احکام واجبات مذهبی نمیدانند و فقط بر هویت مسیحی خودشان اصرار دارند، اما کلیساهای پاریس اغلب شلوغ و پرجمعیت هستند و برای بازدید از آنها شما هم باید قاطی گردشگران انبوه به دل این شلوغی بزنید. این کلیساها البته شلوغیشان ربطی به دینداری ندارد. مثلاً ما عصر شنبه و زمان برگزاری مراسم خاص مذهبی هفتگی در« سَکرِه کُر» به دیدن این کلیسای زیبا و باشکوه رفتیم. بیرون و اطراف سَکرِه کُر، روی پشتبام و بناهای غیراصلیاش جمعیت موج میزد. داخل کلیسا اما جمعیت کشیشها و راهبهها بیشتر از آنهایی بود که روی نیمکت نشسته و مراسم را بجا میآوردند یا نگاه میکردند! سَکرِه کُر یا قلب مقدس پاریس بالای تپهای در محله «مونمارتر» بنا شده و با اینکه یک کلیسای فعال و نه صرفاً تاریخی و موزهای است، بیشتر سالها با چند میلیون بازدیدکننده مقام دوم بازدید را در میان اماکن دیدنی پاریس دارد.
این قلب مقدس با همه دیدنی و زیبا بودنش نسبت به دیگر کلیساهای معروف و تاریخی شهر پاریس، عمر کمتری دارد. ۱۴۸سال پیش ساختنش آغاز شده و بیشتر از ۴۰سال طول کشیده تا افتتاح شود. تپه «مون مارتر» که کلیسا روی آن بنا شده البته تاریخ مفصل و مطولی دارد. یعنی چند صدسال پیش از میلاد برای روحانیون و مردمان سرزمین «گال» یا همان «گُل» عبادتگاه و مورد احترام بوده و برای همین وقتی مردم و مجلس ملی فرانسه در قرن ۱۹ نذر میکنند برای بخشش گناهان احتمالی «کمون پاریس» کلیسایی باشکوه بسازند، این تپه را انتخاب میکنند. منظور از کمون پاریس همان حکومت و حاکمان پاریس در طول انقلاب فرانسه است. با این حساب میشود گفت پاریسیهایی که امروزه مدعیاند دین و مراسم و مناسکش را از سیاست و حتی زندگی روزمره و سطح جامعه زدودهاند، ۱۵۰ سال پیش خیلی هم بیدین یا دینندار نبودهاند.
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما